«شطرنج با ماشین قیامت» به چاپ بیستوچهارم رسید
تاریخ انتشار: ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۶۴۶۰۴۴
به گزارش خبرگزاری مهر، رمان «شطرنج با ماشین قیامت» نوشته حبیب احمدزاده بهتازگی توسط انتشارات سوره مهر به چاپ بیست و چهارم رسیده است.
داستان این رمان در آبادان اتفاق میافتد و سه روز از روزهای محاصره این شهر توسط نیروهای ارتش متجاوز صدام را به تصویر میکشد. راوی این کتاب پسر نوجوانی به نام موسی است که نقش دیدهبان را در آبادان به عهده دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پاول اسپراکمن نایب رئیس مرکز مطالعات دانشگاهی خاورمیانه در دانشگاه راتجرز آمریکا این رمان را به انگلیسی ترجمه کرده است. این کتاب به زبانهای عربی و فرانسه نیز ترجمه شده است.
چاپ بیست و چهارم این کتاب با شمارگان هزار و ۲۵۰ نسخه عرضه شده است.
کد خبر 5768066 فاطمه میرزا جعفریمنبع: مهر
کلیدواژه: حبیب احمدزاده انتشارات سوره مهر کتاب و کتابخوانی معرفی کتاب کتاب و کتابخوانی معرفی کتاب سی و چهارمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران نمایشگاه کتاب تهران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نمایشگاه بین المللی کتاب تهران نشر مرکز دفاع مقدس تازه های نشر تلویزیون اینترنتی کتاب رونمایی کتاب ترجمه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۶۴۶۰۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رمان اجتماعی معمایی «آفرودیت» در نمایشگاه کتاب عرضه میشود
به گزارش خبرنگار مهر، رمان اجتماعی معمایی «آفرودیت» نوشته غزاله بزرگ زاده به زودی توسط نشر روزگار منتشر و در نماشیگاه کتاب تهران میشود. این رمان دارای داستان های فرعی از چند راوی در بازه های مختلف است.
شخصیت اصلی این رمان دختری است که حادثهای کابوسها ورنجهای گذشته را برای او زنده میکند. دختری که سرگردان است برای رمزگشایی از گذشته و اتفاقاتی که رنگ و بویی تازه به خود گرفتهاند، او را در مسیری تازه و چالشی قرار میدهند.شخصیتهای فرعی خواسته و ناخواسته پایشان به زندگی کاراکتر اصلی داستان کشیده می شود و حتی گاه راوی داستان میشوند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
با بدنی لرزان و لکلککنان جلو رفتم، تا رسیدم به آخرین قدمی که برای اولینبار پرهیبی تنها را دیدم. سرتاپا خیس عرق بودم. در حالیکه عرق از چهرهام میچکید، با بدنی لرزان و کلهای که به سختی بر گردنم بند بود، به دور و بر نگاه کردم. همهجا را همان درختان کاج پهن و قطور، نارون و بید مجنون پر کرده بودند و شعلههای مرتعش بر آنها سایه میانداختند. سرم را بالا گرفتم و شاخههای درهم تنیدهی درختان بالای سرم سقفی درست کرده بودند و از فضای خالی میانِ شاخهها آسمان را دیدم که سیاه و صاف بود و چند ستاره که گویی به من چشمک میزدند.
کد خبر 6093871 فاطمه میرزا جعفری